‌ زمین دیگر تاب ندارد و با همه وجود او را به سمت آغوش خویش می‌کشد. لبخند می‌زند و می‌گوید :«مَرْحَباً بِالرُّوحِ اَلطَّیِّبَةِ اَلَّتِی أُخْرِجَتْ مِنَ اَلْبَدَنِ اَلطَّیِّبِ(آفرین بر روح پاکی که از بدنی پاک جدا شد)». آسمان به وجد آمده است و او را به سمت پهنای خویش دعوت می‌کند. فرشتگان از هر سو به زمین می‌آیند. نسیم و برگ‌های رها شده‌ی پاییز در آن، به تحسین لب می‌گشایند... یکی دیگر از سربازان حسین مهر قبولی گرفته و درهای بهشت به رویش گشاده شده است. باران، خون‌های چهره‌اش را می‌شوید، پروانه مرهم زخم‌هایش می‌شود، فرشتگان بالی از جنس خویش بر شانه‌هایش می‌گذارند و او به سرعت به سمت نور کشیده می‌شود. و چه کسی می‌داند تفسیر این لحظه را...؟ تفسیر لحظه "شهید نظر می کند به وجه الله" را... 💔 🇮🇷 آرمان عزیز👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2393309200C796eeb08e9