تا در ره عشق آشنای تو شدم با صد غم و درد مبتلای تو شدم لیلی‌وشِ من، به حالِ زارم بنگر مجنونِ زمانه از برای تو شدم 🥀🍃🥀🍃🥀🍃 چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی زِ تو دارم این غم ِخوش به جهان از این چه خوشتر تو چه دادیَم که گویم که از آن به‌اَم ندادی؟ چه خیال می‌توان بست و کدام خواب نوشین بِه از این درِ تماشا که به روی من گشادی تویی آن که خیزد از وی همه خرّمی و سبزی نظرِ کدام سروی؟ نفسِ کدام بادی؟ همه بویِ آرزویی مگر از گل بهشتی؟ همه رنگی و نگاری مگر از بهار زادی؟ ز کدام ره رسیدی ز. کدام در گذشتی؟ که ندیده دیده رویت به درون دل فتادی به سرِ بلندت‌ای سرو که در شب زمین‌کن نفس سپیده داند که چه راست ایستادی به کرانه‌های معنی نرسد سخن چه گویم که نهفته با دل سایه، چه در میان نهادی؟ 🍂🥀🍂🥀 ‌╭┈─── 🚩🚩🚩 ╰─┈➤ @Sardar_shahid_hossein_mohammdi🌷🇮🇷