حکایت جالب امتحان رفاقت واقعی در راه مشهد شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ راامتحان کند ! به شیخ بهایی که اسبش جلو میرفت گفت: این میرداماد چقدر بی عرضه است اسبش دائم عقب می ماند. شیخ بهائی گفت: کوهی از علم و دانش برآن اسب سوار است، حیوان کشش این همه عظمت را ندارد. ساعتی بعد عقب ماند به میرداماد گفت: این شیخ بهائی رعایت نمی‌کند،دائم جلو می تازد. میرداماد گفت: اسب او از این که آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمی شناسد و می‌خواهد از شوق بال در آورد ! 💢 این است رسم رفاقت در “غیاب” یک دیگر” حافظ آبروی” هم باشیم. ♻️ آگاهانه انتخاب می کنیم به کوری چشم بدخواهان ممنوع ۱۳روز تا انتخابات/حماسه حضور / اللّٰهُمَــ ؏َجِـلْ لِوَلیــِـــڪَ الـْفَرَّجْ ‌‎‎‎@Sdratalmontaha ‌‎