🌹با دکتر چمران و تعدادی رزمنده وارد پاوه شدیم و در پاسگاه آن شهر مستقر گردیدیم 🌹به فاصله‌ی کمی، پاسگاه توسط نیروهای ضدانقلاب محاصره شد 🌹ما فاقد هرگونه موادغذایی و تسلیحاتی بودیم. شب شد. نیروها گرسنه بودند. باید فکری می کردیم تفنگی برداشتم و به دکتر چمران گفتم: 🌹_میرم برای بچه ها غذا بیارم. به راه افتادم. به منطقه‌ی مسکونی پاوه رسیدم خانه های گنبدی شکل زیر نور ماه خودنمایی می کرد. 🌹 از دیداری بالا رفتم و به جستجو پرداخت خانه خالی از سکنه بود. کیسه آردی بود اتیانی را از آرد بر کردم و با جعبه ای خرما آنجا را ترک کرده 🌹آن آرد و خرما سه روز بچه ها را تأمین کرد خرمایی در دهان می گذاشتیم و کمی آرد روی زبانمان می ریختیم 🌹سرانجام نیروهای کمکی رسیدند و حلقه‌ی محاصره شکسته شد. "شهید حسن‌علی مرادی" ✍ راوی : همرزم شهید از نقل شهید @Sedaye_Enghelab