﷽؛ 🥀 قسمت اول 🦋 مثل ابر بهار هر دو ،اشک می باریدند ... گویی وداع آخر است، همین هم بود ... ⁉️ یکی از حاضران پرسیدند پیامبر خدا گریه‌تان برای چیست ؟ 🔆 پیامبر خدا فرمودند: گویا می‌بینم چه ستم‌ها بر دخترم روا می‌دارند، در حالی که او مرا به فریاد می‌خواند، ولی کسی او را یاری نمی‌کند .... 💔 🦋 پدر دست نوازش بر سر دختر مهربانش کشید ... دختر با چشم‌های بارانی گفت: پدر جان، گریه‌م برای مصیبت‌های خودم نیست ... گریه فراق است و غم از دست دادن شما ... ❣ 📚 بحارالانوار جلد ۴۳ صفحه ۱۵۶ 🕯