•══•ೋ🌿✨﷽•══• # یه سوءتفاهم ـ قسمت ۲ ☘ بعد از سوءتفاهمی که برای مادرشوهرم ایجاد شده بود و فکر می‌کرد من نمی‌زارم خونه پسرش بیاد و ...، راستش اولش مستأصل شده بودم که چه برخوردی نشون بدم😳. 🍀 به همسرم چیزی نگفتم اما شیطون رونده شده بدجور می‌خواست رونده ام کنه و یه عالمه راه ناخوب می‌زاشت سر راهم😈. 🍀 با گفتن اعوذ بالله سعی کردم ذهنم رو جمع کنم🤗 🍀 به دلم افتاد تا به‌جای درد و دل با کسی، برای امام زمانم نامه بنویسم و با آقا جانمون درد و دل کنم و از خودشون بخوام که کمکم کنن😢. 🍀 نمی‌دونم چطوری بعدش همه دلم آرووم آرووم شد. فرداش به بهونه‌ چایی خوردن رفتم پیش مادرشوهرم. اولش قهر بود و ناراحت، کمی باهاش صحبت کردم که من دوستت دارم، نمی‌خواستم کرونا بگیری و ...کمی آروم شد🌱. 🍀 موقع خداحافظی بهم گفت مامان منو ببخش ناراحتت کردم اشک تو چشمام جاری شد، آخه با شناختی که از مادرشوهرم داشتم و دیده بودم وقتی از کسی ناراحت بشه به این راحتی از دلش درنمیاد مونده بودم چقدر راحت دلش نرم شده بود🥲. 🍀 یاد آیه 340سوره فصلت افتادم «هرگز نیکی و بدی یکسان نیست، همیشه بدی (خلق) را به بهترین رفتار دفع کن تا همان کس که گویی با تو بر سر دشمنی است دوست گرم و صمیمی تو گردد.» 🪴 خدایا به‌خاطر تک تک راهنمایی‌هات 🪴شکرت🤲شکرت🤲شکرت🤲 💎 @Servat_iiiman ❤️═🌿•ೋ✨️═══╝