ادامه👇
و بر سر رفقایشان _ یعنی کسانی که آنها هم وکالت داشتند و در همین غیبت صغری اخذ و ایصال مال میکردند هم همین بلاها آمد!
بنابراین، نمیتوانیم بگوییم که علما دست بسته اند و هیچ کاری نمی توانند بکنند! مثلاً فرض کنید [فقها در اموری که برای آن] اذن امام یا نصب امام لازم است، اذن نداشته باشند، اما آیا وقتی [امام عصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف] نباشد، این چیزی که وقتی امام بود، به او داده میشد [را نمیتوان به آنها داد]؟ حضرت علیهالسلام فرمود: در حوادث به روات احادیث رجوع کنید. آیا محل رجوع بودن روات احادیث و علما که مرام خود آن اصل علیهالسلام را دارند [ثابت نمی شود]؟! آیا ایصال به اینها ایصال به [امام نیست]؟! خب، آن ها (روات احادیث) هم به روایت و به یقینیات خودشان عمل میکنند. لازم نیست ما به آن ها بگوییم که این [مال] را چه کار کنند. ما به آن ها می دهیم، به اعتبار اینکه نایب حضرت علیهالسلام هستند.
میرزای بزرگ شیرازی قدسسره دستش را دراز کرد تا کسی سهم امام علیهالسلام یا چیز دیگری را به دستش بدهد؛ [اما] نشد که بدهد، دستش را کشید. [میرزا] گفت: از این کار متأثر شدم، نه برای شخص خودم، بلکه برای اینکه او به اعتقاد اینکه من نایب امام هستم و دارد به امام علیهالسلام ایصال میکند، این مال را آورد که بدهد، من هم دستم را دراز کردم و نشد. تقریباً محروم شدم از این کار یا او مرا محروم کرد. [گویا آن شخص] با خود اصل(امام عجلاللهتعالیفرجهالشریف) این کار را کرده است و تطبیقش بر من، طبق نظر خودش بوده است.
برشی از بشارت از حضرت حجت(عج)
برگرفته از گفتارهای آیت الله بهجت ...