هفته دولت ويادونام شهيدان رجائى وباهنر گرامی باد. به همین بهانه دو نکته را اشاره می کنم: نکته اول■ "چرایی موفقیت دولت جهادی رجائی وباهنر". نکته دوم■ "ضرورت بازنگری درمدیران دولت انقلابی جناب آقای رئیسی". ■اما نکته اول: عوامل موفقیت دولت ومدیران دولت شهیدان رجائی وباهنر؟ مردم ایران اسلامی که دهه ۶۰ را به یاد دارند و درآن زندگی می کردند، خاطرات شیرین، زیبا، دوست داشتنی وفراموش نشدنی از مدیریت موفق دولت شهیدان رجائی وباهنررا درذهن خود دارند. این موفقیت درآن شرایط سخت وطاقت فرسای ماه های آغازین انقلاب شکوهمند ملت شریف ایران اسلامی، مرهون " خلاقیّت " شگفت آوری بود که آنها در حل بحران ها، مشکلات ومحرومیت زدایی داشتند. وجود وشخصیت توأمان باصداقت، جدّيت، خستگی‌ناپذیری واطاعت والتزام عملی شهیدان رجائی وباهنر از اندیشه ها وافکار وحیانی رهبری انقلاب حضرت امام خمینی(ره)، درآن شرایط سخت وبحران های بسیار شکننده آغازین انقلاب اسلامی، آنها را به مدیران "کارآمد وجهادی" تبدیل کرده بود، بطوریکه با اقتدا به ولی فقیه ورهبروامام خود، درامر خدمتگذاری ومحرومیت زدایی ازمردم وجامعه اسلامی، در تولیدفکر وراه حل یابی وقدرت تصمیم گیری بموقع ومناسب، صاحب " خلاقیت " و " کارآمدی جهادی " درحل مشکلات ومعضلات مردم وجامعه وکشور بودند. ■ مهمترین عوامل "موفقیّت" و"خلاقیّت" دولت شهیدان رجائی وباهنر را می توان درموردزیر خلاصه نمود: ●اولًا: آگاهی، تمرکز ومجاهدت صادقانه آن دولت در"هدف گذاری" برای حل مشکلات و معضلات مبتلابه جامعه براساس اولویت‌های اجتماعی، براساس اقتضائات وشرایط آن زمان بود. ●ثانیًا: تمام دولت ومدیران دولتی درحل مشکلات ومسائل، نعل به نعل، تابع واقعی وعملی ولی فقیه ورهبر خودبودند، وعمل به افکار و اندیشه های امام را واجب وآنها را برای حل مشکلات وعبورازبحران های فرهنگی، اجتماعی، و اقتصادی سکوی نخست ونقطه آغاز واستقبال از آنها درمقابله ومبارزه با مشکلات وموانع وکمبودها ونارسائی ها درخدمتگذاری ومحرمیت زدائی می دانستند، و هرگز رأی ونظر خود را با هيچ توجهی و بهانه ای برتدبیر وفرمان امام مقدم نمی کردند. و در نتیجه با اعتقاد به ابدیّت، جاودانگی وماندگاری آثار وفوائد خدمت وخدمتگذاری، موفقیّت وخلاقیّت همه جانبه ای از سوی خداوند نصیبشان شده بود. ●ثالثًا: درپرتو تلاش ومجاهدت مخلصانه، ذهن آنها به افکارمنفی ومزاحم، وعناوین وموقعیت ها دنیوی آلوده نبود. درحقیقت پاک بودن ذهن مدیران آن دولت ازافکار واندیشه های منفی وفریبنده، ازعوامل اساسی موفقیت ومسؤليت پذیری آنها بود که زمینه های افزایش بازدهی برنامه ها و اثربخشی عملکردها واقدامات آنها را فراهم ومهیا می نمود. ●رابعًا: درپرتو ایمان واتکاء به غیب وامداد ونصرت الهی، صاحبِ ذهنِ راه حل یاب بودند، وبه دنبال برداشتن موانع و رفع مشکلات، بهترین راه حل ها را انتخاب می کردند؛ درحقیقت راه و مسیردرست را انتخاب می کردند، اگرچه محفوف به سختی ها و مشقت ها بود، نه راه ساده وپرهزینه را. ●خامساً: همه مدیران دولت رجائی وباهنر همانند خود آنها، دارای قدرت ارتباط گیری واقعی ومستمر ومؤثر با آحاد مردم ومتن جامعه بودند، چون مردم را صاحب اصلی انقلاب و ولی نعمت واقعی می دانستند، وخود را تنها خادمی می دیدند، که به لطف وعنایت خدواند این توفیق خدمتگذاری نصیبشان گردیده ، لذا ظرفیت های عظیم توده های مردمی را درهمه عرصه همراه داشتند، چرا که آنها باورداشتند و عامل بودند که از همه حیث؛ بایدمثل مردم باشند، ومانندمردم زندگی کنند، وباور داشتند که باجدایی ازمردم ومثل مردم زندگی نکردن، وخود را ارباب مردم دانستن، نه تنها قدرت اجتماعی واعتماد مردمی را ازدست میدهند، بلکه توفیق تمرکز درحل مشکلات مردم وکشور ازآنها سلب، و به شدت موجب کاهش خلاقیت وکارآمدی آنها می گردد. ●سادساً: در جهت راه حل یابی و تصمیم گیری غیرمحافظه کارانه و بر اساس مصالح مردم ونظام اسلامی درحل مشکلات ومعضلاتی که مردم، خصوصا طبقه محروم وکم برخوردار را آزار می داد، (به عنوان اولویت اصلی) تمام قد وبا تمام توان ایستاده بودند، بطوریکه از یک طرف با بی کاری پنهانی، آسودگی وتفریحات فصلی، هفتگی وخانوادگی!، بیگانه بودند واز طرفی درمقابله با زیادخواهی ها و انحصارطلبی ها کوتاه نمی آمدند، ودر مقابل عناصرفرصت طلب واهل ثروت وسرمایه، تطمیع نمی شدند و حتی ازتهدید و ازشهادت دراین راه هراسی نداشتند. وسرانجام درمسیرخدمت وپافشاری ومقاومت براصول وارزش های عدالت محور، درعصرگاه هشتم شهریور سال ۱۳۶۰ درمحل خدمت(درجلسه شورای عالی امنیت ملی کشور) "محمدعلی رجائی " رئیس جمهوری و " محمدجوادباهنر" نخست وزیر وقت دولت انقلابی ومردمی، با انفجار دفتر نخست وزیری توسط جریان نفاق، به شهادت نائل آمدند.