اما میدانے.. خودش خوشحال است.. بیتاب براے در آغـوش گرفتـن مرگ... آخر، دلـش براے فاطمـه تنگ شده است...💔 قـرار است قصـه فـراق سےساله اش تمام شود.. قصـه‌ے غصـه هاے بےپایانـش... قصـه‌ےتداعے خاطره‌ے آن روز..درڪوچه😭