❣️...دستش از پایین بازو قطع شده بود، یكی از برادرها با بند پوتین دستش را بسته بود كه خیلی خونریزی نكند. ایشان را با همان حال كه به عقب میبردندش تند تند و بلند بلند می گفت: «خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار!» بلند بلند همین را میگفت و تند تند راه می رفت.
خودم را به ایشان رساندم و گفتم: «آخر عزیزم! لااقل پنجاه كیلومتر تا عقب راه داریم برای اینكه به اورژانس برسیم، از نفس میافتی، ضعف میكنی».
برگشت به من گفت:«حاج آقا! خودتان گفتید هر وقت قطره خونی از شما ریخته میشود، دعای تان مستجاب میشود؛ من هم دارم برای امام دعا میكنم.
نشریه امتداد شماره 7 / صحفه 34؛ گفتگو با طلبه ی جانباز علی رضا درستی
🌸ولادت قمر منیر بنی هاشم حضرت عباس (علیه السلام) و روز جانباز مبارک🌸
به معراج الشهدا بپیوندید👇
🌾
@merajoshohada