همه رفتن ...!
در این شهر خانه های زیادی خالی شده...
برای مدتی نیستن ...
رفته اند ... برای سفری رویایی ...
انها همه رفتن ...
کربلا انها را با نیروی جاذبه عجیبش جمع کرده و ما ... نرفته ایم!
نبرده اند یا نرفته ایم ؟ انگار دلخوشیمان همین باشد که قسمتمان نبوده ، راحت تریم 💔
می گفت اگه نرفتی نگران نباش ، مادر سهم بچه ای که نیست رو کنار میذاره (:
یا زهرا ...
داداش مصطفی ... نه اینکه نخواهیم ، ما به جبر گرفتار شده ایم در اینوقفس تنگ نرفتن ها و جا ماندن ها ..
دلمان خوش است به اینکه شما و انها که رفته اید به یادمان باشید .
امروز تولدت بود ... امشب شب چهاردهم ماه بود (:
داداش مصطفی این دل فقط خودشو به اینکه تو به جاش زیارت می کنی خوش کرده وگرنه دیدن رفتن ها خودش زجر کشی عجیبی است ...
سوختن و لبخند زدن ...
در تنهایی از نرفتن مردن و جان کندن و زنده ماندن !
این دل ... عجیب تحمل کرده این نرفتن را ... نرفتنی که همه رفته اند (:💔
اربعین کربلا به یادمون باش داداش (:💔
#دلنوشته 💔
@ShahidMostafaSadrzadeh