🌷شهید نظرزاده 🌷
🍂🍂🍁🍂🍂🍁🍂🍂 🔰چند روز مانده بود تا عملیات #بدر، جایی که بودیم از همه #جلوتر بود. 🔰هیچ کس جلوتر از ما ن
✨✨🌸✨✨🌸🌸✨✨🌸✨✨ 🌾اولین روز عملیات #خیبر بود، از قسمت جنوبی #جزیره ، با یک #ماشین داشتم بر می گشتم عقب. 🌾 توی راه دیدم یک ماشین با چراغ #روشن داشت می آمد، این طور راه رفتن توی آن جاده، آن هم روز #اول عملیات، یعنی #خودکشی. 🌾جلوی ماشین راگرفتم، راننده آقا #مهدی بود، بهش #گفتم « چرا این جوری می ری؟ می زننت ها.» 🌾 گفت: « می خوام به بچه ها #روحیه بدم، عراقی ها رو هم #بترسونم، می خوام یه کاری کنم او نا #فکر کنن نیروهامون خیلی زیاده.»  #شهید_مهدی_باکری🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh