3⃣3⃣9⃣
#خاطرات_شهدا 🌷
💠حلاوت_میدان_نبرد
🌷محمد چهار بار به سوریه اعزام شد. دو ماه به دو ماه میرفت و میآمد.
#مرخصی آخرین اعزامش سه ماه طول کشیده که در اواخر روزهای حضورش در جبهه مقاومت اسلامی
#شهید شد.
🌷هر زمان که از
#جبهه برمیگشت از آنجا و از حال و هوای بچهها برایمان صحبت میکرد. از رزمندگان جبهه مقاومت اسلامی که از همه
#تعلقاتشان برای اهتزاز پرچم اسلام و دفاع از امنیت مرزهای اسلام گذشته بودند.
🌷وقتی محمد میآمد به ایشان میگفتم: عزیزم دیگر به منطقه نرو! ما دیگر
#طاقت دوریات را نداریم. محمد اما در جواب حرفهای من میگفت: آنجا یک
#شیرینی دارد که نمیتوانم از آن بگذرم.
🌷حلاوتی که در منطقه و میدان نبرد علیه
#کفر هست در هیچ جای دیگر نیست. لحظاتی غیرقابل توصیف. محمد برایم یک
#مثال ساده زد. برای اینکه ما شرایط ایشان را
#درک کنیم.
🌷محمد میگفت: شما وقتی در حال
#تماشای فیلم مورد علاقهتان از تلویزیون هستید و من به اصرار از شما میخواهم که دست از مشاهده
#تلویزیون بردارید، شما قبول نمیکنید و میگویید ما فیلم را دوست داریم و
#صبر کنید تا فیلم تمام شود.
🌷خب همسر عزیزم من هم آن فیلم که در میدان نبرد است را دوست دارم.
#زندگی مانند فیلم است و میگذرد، نباید بگذاریم از دست ما برود.
محمد برایمان از همرزمان و دوستان شهیدش از عزت و
#مظلومیت آنها میگفت.
🌷محمد خیلی
#آرزو داشت تا در
#آزادسازی فول کفریا باشد. ایشان در آزادسازی نبل و الزهراء حضور مثمرثمری داشتند. محمد میگفت من میخواهم در آزادسازی فول کفریا هم باشم، چون اینها مردم مظلوم
#شیعه هستند. نمیتوانم که نباشم. من میگفتم محمدجان دیگر بس است. اما محمد به
#رضای_خدا میاندیشید و خدا هم توفیق جهاد را بارها به او عطا کرده بود.
#شهید_محمد_کیهانی🌷
شادی روحش
#صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh