🌷شهید نظرزاده 🌷
✍چشم های شرمنده ام را وادار کرده ام که با #چشمان_ابراهیم عهد ببندند که هر جا چشم ابراهیم بسته ماند
8⃣4⃣9⃣ 🌷 🖌 🍃🌹سال ۱۳۵۹ بود برنامه ی تا نیمه شب ادامه یافت. دو ساعت مانده به اذان کار بچه ها تمام شد. 🍃🌹ابراهیم بچه ها را جمع کرد، از خاطرات تعریف می کرد، خاطراتش هم جالب بود هم .دار. 🍃🌹بچه ها را تا اذان نگه داشت.بچه ها بعد از نماز جماعت صبح به خانه هایشان رفتند. 🍃🌹ابراهیم به مسئول بسیج گفت: اگر این بچه ها، همان ساعت می رفتند، معلوم نبود برای بیدار می شدند یا نه، شما یا کار بسیج را زود تمام کنید یا بچه ها را تا اذان صبح نگهدارید که نمازشان نشود.... 📚سلام برابراهیم۲ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh