1⃣6⃣ 🌷 💠راوی: خواهرشهید 🔹هرسال بابك شباي يلدا ميومد پيش ما برام يه هديه اي با اجيل و ميوه و اينا مياورد 🔸بعد ميگفت بيا بريم خونه ما دور هم باشيم ميرفتيم خونه مامان بزرگم اونجا با فاميلا دور هم جمع ميشديم 🔹 امسال فكر ميكردم ديگه بابك نيست قراره كي بياد؛ 🔸خيلي ناراحت بودم 😕 تا وقتي که دوستش بهم گفت؛ بابك رفته به خوابش و بهش گفته امسال من نيستم بجاي من واسه خواهرم هديه ببر. 🔹امسال من نيستم نذار ناراحت باشه كه من نيستم و جاي خاليمو احساس كنه.. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh