🌷شهید نظرزاده 🌷
#عاشقانه_شهید_مهدی_زین_الدین 💞 ↶ #نیمه_پنهان↷ #قسمت_دوازدهم 2⃣1⃣ 🔻راوی:همسر شهید 🍃مردها معمولاً د
📚 💞 ↶ 3⃣1⃣ 🔻راوی: همسر شهید 🍃يادم نمي آيد حرفي راجع به خودمان زده باشيم يا سرمان را بالا آورده باشيم تا هم ديگر را نگاه كنيم . سر مزار آيت الله مدني گفت " من خيلي به ايشان مديونم . خرم آباد كه بوديم خيلي از ايشان چيز ياد گرفتم . " خانواده شان در مخالفت با رژيم شاه سابقه اي داشت و دو سه بار هم به اين شهر و آن شهر تبعيد شده بودند . 🍃آن شب يك مهماني كوچك خانوادگي براي آشنايي دو فاميل بود . براي من آن روزها بهترين روزهاي زندگيم بود . فرداي همان روز كه عقد كرديم او رفت جبهه . دو ماه و نيم عقد كرده در خانه ي پدرم ماندم .در اين مدت آقا مهدي بعضي وقتها زنگ مي زد و مي گفت مثلاً " من ساعت نُه جلسه دارم . مي آيم قم . بعد از ظهر هم يك سر به شما مي زنم . ...✒️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh