🌷شهید نظرزاده 🌷
🎥 گریه و بی تابی #شهید_قاسم_سلیمانی در فراق شهید احمد کاظمی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
0⃣2⃣2⃣1⃣ 🌷 ... 🌷هیچوقت فكر نمی كردیم بنا باشد ما برای احمد صحبت كنیم، خاك بر سر ما كه امروز ما زنده ایم و احمد در میان ما نیست و من برای او بناست صحبت كنم، این هم یكی از رسمهای روزگار است. 🌷پسر شهید احمد یك جمله قشنگی می گفت روز شنیدن خبر احمد گریه می کرد، زمزمه می كرد با خودش و می گفت: «هی ما را لوس كردی، به خودت عادت دادی، حالا ما چه باید بكنیم؟» شاید در نبود شهید كاظمی بهتر می شود از او حرف زد. دیگه نیست بگوید: «ول كن پسر، خوشت می آید!» می گفت: حال می كنم وقتی دژبان ها جلوی مرا می گیرند، هل می دهند، دلم می خواهد به من بگویند چكاره ای؟ 🌷كسی هر وقت یك عزیزی را از دست می دهد، یك سال، دو سال یا چهل روز به یادش هست، ازش اسم می برد، كمتر اتفاق می افتد یك مدت طولانی آدم درگیر كسی بشود كه از دست می دهد، ١٩ سال احمد، حسین حسین می كرد به یاد شهید خرازی. هیچ جلسه ای، هیچ خلوتی، جلسه رسمی، جلسه دوستانه، جلسه خانوادگی، مسافرتی وجود نداشت كه او یاد باكری و خرازی و همت و این شهدا را نكند. 🌷....هیچ نمازی ندیدم، كه احمد بخواند و در قنوت یا در پایان نماز گریه نكند و پيوسته این ذكر: «یا رب الشهدا، یا رب الحسین، یا رب المهدی» ورد زبان احمد بود و بعد گریه می كرد. ❌ حاج قاسم بالاخره مهمان حاج احمد شدى و چه مهمانى شود اين مهمانى كه مهمان و صاحب مهمانى شهيد باشند.... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh