👌 🌴رختها رو گذاشتم تا وقتی از بیرون اومدم بشورم🛁 وقتی برگشتم دیدم از جبهه برگشته و گوشه حیات نشسته و رختها👕 هم روی طناب پهن شده. 🌴رفتم پیشش و بهش گفتم: الهی بمیرم ! تو با یک دست چطوری این همه لباس رو شستی⁉️ گفت: مادر جون اگه دو هم نداشتم باز وجدانم قبول نمی کرد، خونه باشم و تو زحمت بکشی. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh