🔰تا اندکی دلش می گرفت می رفت سراغ تلفن☎️ می گفت صدای پدر و مادر یا
#همسرم را نشنوم آرام نمی شوم. برای پسرش دلتنگی💔 می کرد و هر بار تماس می گرفت می پرسید
#سیدمحمد توانست دوچرخه اش🚲 را رکاب بزند؟!
🔰اما با تمام دلبستگی هایش خداحافظی👋 کرد.
#داوطلب شد و رفت. به دوستش گفت می دانم این بار دیگر
#شهید می شوم. در خواب دیدم که از آسمان به پیکر خون آلود❣ خودم نگاه می کنم. همسر و فرزندم را به
#خدا می سپارم.
#شهید_سیدرضا_طاهر
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh