🔰خاطرههمسرش شهیدمحسنحججی
🔸نصفه شب صدای نجوا می شنیدم. می رفتم میدیدم پای سجاده اش📿 تنهایی
#روضه می خواند. دلم طاقت نمی آورد. می رفتم پیشش. از بس با سوز می خواند، از یک جایی نفسم بالا نمی آمد؛ نه که از گریه، از غم💔
🔹بهش میگفتم: «
#محسن! کوتاهش کن!» پای روضه های
#حضرت_زهرایش که دوام نمی آوردم. اجازه نمی دادم زیاد بخواند. گاهی میزد به مقتل😭 گاهی روضه را می کشاند به ناحیه مقدسه.
🔸دلش که میگرفت پناه می برد به مناجات امیرالمؤمنین علیه السلام🌸یک شب دو تایی
سفره حضرت رقیه انداختیم. پارچه سبزی🍃 را سفره کردیم. نمی دانم از کجا بوته
#خار پیدا کرد. روی چند تا کوزه کوچک گلی "
یا حسین" و "یا رقیه" نوشت. خشت و فانوس و شمع🕯 و رطب و خوراکی ها را یکی یکی چیدیم.
تمام این مدت زیر لب
#مداحی زمزمه کرد و نالید. وقتی سفره تکمیل شد، دوتایی نشستیم و یک دل سیر گریه کردیم😭😭
#شهید_محسن_حججی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh