🌷شهید نظرزاده 🌷
چه زیبا #عاشقانه های زندگیَت را بیان کردی نمیدانم چه بگویم...... جز #اشک، جز شرمندگی، بهترین #معشوق
0⃣6⃣3⃣ 🌷 🌷 🔹بعد از ، ازآنجاکه مقید به رعایت حریم و حفظ محرم و نامحرم📛 بودیم شناخت من از ام بسیار کم بود و به کلیات زندگی او بسنده می شد ازاین رو به خواستگاری جواب منفی دادم❌ 🔸 اما که بعدها برای من تعریف کرد که من را در دل داشت😍، کنار نکشید و بالاخره هم جواب را از من گرفت☺️. 🔹بعد از مراسم محرمیت، باهم همگام شدیم و وقتی نگاه کردم دیدم در باراجین هستم. کمی بعد دست من را گرفت و باهم به اطراف امام زاده رفتیم. 🔸از انتخاب این مکان آن هم تنها ساعتی⏱ بعد از تعجب کردم⚡️ اما حمید حرفی زد که برای در ذهنم جا گرفت. 🔹حمید وسط ایستاد و گفت: « ، می دانم متعجب هستی، امروز خوش ترین لحظات زندگی ما است😍،⚡️ اما تو را به این مکان آورده ام تا یادمان نرود که همه ما اینجاست!» 🔸بعد خندید و گفت😄: «البته من را که به خواهند برد🌷».و پیش بینی او در 5 آذر 1394 به واقعیت رسید👌. 🕊❤️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh