نیمه شب بود
صحن ازادی، روبهروی گنبدش
تمنایی کردم، از آقایم طلب کردم نشانم دهد راه شهدا را، بفهمم پاسخ سوالم را :
(( شهدا چه دیدند و چه کردند، که خدا خریدارشان شد؟ ))
خورشید که در امد، روبه روی خانهی شهید که بودم، پاسخ سوالم را گرفتم
شهدا از همان ابتدا خود را وقف کردند این راه کردند....
و شاید کوچیکترین کاری که میتوام انجام دهم آن باشد که، زین پس، چادرم را محکم تر بگیرم
تا که آسوده بخوابند آنها که برای سیاهی چادر من، از سرخی خونشان گذشتند....
#شهید_دانیال_رضازاده
ــــــــــــــــــــــــــــ
↓آیدی ایتا، اینستاگرام و روبیکا↓
『
@shahid_danial_rezazadeh 』