پرسیدم این چه لباسی هست که پوشیدی؟ گفت:«حزب الله» مادرش پرسید: کی لباست رو خریده؟ محمد خنده ریزی کرد و آروم گفت:«بابا» پرسیدم تفنگ هم داری؟ با سرش تایید کرد. نزدیکتر شدم، محمد با تفنگ چیکار میکنی؟ «من و بابا حزب اللهیم اسرائیل رو میکُشیم» "دردانه‌ی شهید حمیدرضا اسداللهی"