به مناسبت سوم دیماه سالگرد عملیات کربلای۴
بخشی از خاطرات حاج یعقوب مهرابی در کتاب در حال چاپ «کا»
(قسمت۳ و پایانی )
🔻ما کنار رود خانه ایستاده بودیم و کمک می کردیم تا جنازهها را به خشکی منتقل کنیم . لبه شیب دار رودخانه چون آب رفته بود پایین و از بس تیر و خمپاره خورده بود، عین شالیز خیلی لیز و لزج شده بود و پایمان سُر می خورد ، مجبور بودیم به صورت زنجیری دست همدیگر را بگیریم و جنازهها را دانه دانه با مشقت بیاریم بالا، صحنه سخت و درد ناکی بود ولی باید حتی الامکان جنازه ها را به خشکی منتقل می کردیم. کس دیگری هم نبود. آنها که شهید شده بودند، راحت بودند ما که مانده بودیم باید این درد جانکاه را تحمل می کردیم و بدنهای شقه شقه شده دوستانمان را از آب می کشیدیم بالا.
⭕️یادم است در یکی از قایقها، پیکر مطهر جوان قد بلند و رعنایی افتاده بود. این جوان اولین نفری بود که من سوارش کرده بودم. موقع سوار شدن چشمانمان بهم دوخته شد و بهم لبخند زدیم ،همدیگر را نمی شناختیم ولی گویا سالهاست با هم رفیقیم. خدا حافظی کرد و رفت و من عین برادرم تا مدتها او را تعقیب کردم. هنوزچهره زیبا و خندانش درخاطرم مانده است.
قایقش را بچهها به هر زحمتی بود به لب رودخانه آورده بودند. او و بقیه همرزمانش آش و لاش کف قایق افتاده بودند، چون او جلو قایق نشسته بود بیشترین گلوله را خورده بود و بدنش از هم پاشیده شده بود. اگر بگویم بیش از صد تیر خورده بود اغراق نیست. هیچ جای سالم نداشت. وقتی خواستیم بیاریمش بالا، من دست کردم دستهایش را بگیرم دیدم دستهایش از بس تیر خورده له شده و کنده شد.، خواستم سرش را بگیرم سرش هم تیر خورده بود دستم داخل کاسه سرش فرو رفت ...
خیلی ناراحت شدم، زانوانم شل شد و قادر به ادامه کار نبودم. بچه ها آمدند کمک کردند، او را طناب پیچ کردند و به هر زحمتی بود آوردنش بالا.
🟢چند روز بعد برای رفع خستگی به دستور فرمانده رفتیم زیارت مشهد. هنوز چند روزی از رفتن ما به مشهد نگذشته بود که دستور برگشت داده شد. بلافاصله برگشتیم و رفتیم خط شلمچه. گویا امام فرمان داده بود در اولین فرصت بعد از عملیات کربلای ۴ بلافاصه عملیات جدیدی را شروع کنند. یاد اقدام پیامبر خدا (ص) بعد از جنگ احد افتادم که از طرف خدا مامور شدند با همان سپاهیان شرکت کننده در جنگ ناموفق احد و مجروحین، ابوسفیان را تعقیب کنند و حمله جدیدی را سامان دهند.
هیچکس به مرخصی شهرستان و پیش خانواده نرفت و بلافاصله اعزام شدیم به خط مقدم .
عملیات گسترده و پیچیده کربلای ۵ در محور شلمچه و منطقهای موسوم به کانال ماهی، با فاصله ۱۵ روز پس از عملیات کربلای ۴ در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۶۵ آغاز شد.رمز عملیات یا فاطمه الزهرا(س) بود. بچه ها اعتقاد خاصی به نام مبارک بی بی(س) داشتند و آن را به فال نیک گرفتند و شد یکی از موفق ترین عملیات تا آن زمان .....
┄┅┅┅❀☀️❀┅┅┅┄