🔵
#داستان_ظهور ۱۸
💠لشکر به سوی مکّه باز میگردد...
🔹ما هنوز از شهر مکّه فاصله زیادی نگرفته ایم که خبر ناگواری از آن شهر به ما میرسد.
به امام خبر میرسد مردم مکّه شورش و انقلاب کرده اند و فرماندار شهر را به قتل رسانده اند.
اکنون امام دستور میدهد تا لشکر به سوی مکّه باز گردد.
خبر به مردم مکّه میرسد. آنها میدانند که نمی توانند با این لشکر مقابله کنند، بنابراین با گریه، خدمت امام میرسند و میگویند: «ای مهدی آل محمّد، توبه ما را بپذیر».
🔹شما فکر میکنید آیا امام توبه آنها را میپذیرد؟
آری درست حدس زده اید، او فرزند همان کسی است که وقتی نگاهش به «ابن مُلجَم» افتاد به پسرش، امام حسن فرم (علیه السلام) فرمود: «پسرم با او مهربان باش و در حقّ او احسان کن، مبادا او گرسنه بماند».
🔹امیرالمومنین علی (علیه السلام) در حالی که فرقش با شمشیر ابن ملجم شکافته شده بود، سفارش قاتل خویش را به فرزندش میکرد!
امام زمان فرزند همان علی است. او تمام مردم مکّه را میبخشد!
به راستی، کدامین حکومت است که چنین عطوفت و مهربانی داشته باشد؟
🔹آیا تا به حال شنیده ای که مردم شهری قیام کنند و فرماندار را که نماینده حکومت است به قتل برسانند؛ امّا آن حکومت همه مردم را ببخشد؟
آنانی که مردم را از امام زمان و دوران ظهور میترسانند، ندانسته آب به آسیاب دشمن میریزند.
چرا ما ندانسته، چنین عمل میکنیم؟
چرا به جای آنکه شوق و اشتیاق مردم را به ظهور زیاد کنیم، آنان را بیشتر میترسانیم، این همان چیزی است که دشمنان مکتب تشیّع میخواهند.
امام زمان ما، مظهر رحمت و مهربانی خداوند است.
او میآید تا مردم دنیا، مهر و محبّت را در وجود او بیابند.
به هر حال امام، تمام مردم مکّه را میبخشد؛ فرمانداری جدید برای شهر مشخص و سپس به سوی مدینه حرکت میکند.
هنوز چند منزل از مکّه دور نشده ایم که خبر جدیدی میرسد: مردم مکّه بار دیگر انقلاب کرده و فرماندار جدید را هم کشته اند.
امام این بار تصمیم میگیرد تا شهر مکّه را از وجود آن ظالمها پاک کند. او گروهی از یاران خود را به مکّه میفرستد تا در این شهر امنیت و آرامش را برقرار کنند.
🔰ادامه دارد...
✍نویسنده: مهدی خدامیان آرانی