فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 سعید، دربان متوکل مأمور شده بود شبانه، خانه‌ات را تفتیش کند ... به خانه که رسید نردبان گذاشت روی بام خانه رفت دنبال جای پا گشت تا از بام پایین بیاید و وارد خانه شود در تاریکی، جای پایی نیافت ... کسی به اسم صدایش زد! صدای مهربان تو بود گفتی: سعید! تاریک است صبر کن برایت چراغ بیاورم ... یا امام هادی دنیای ما هم تاریک است؛ می‌شود برایمان چراغ بیاوری ...؟