📌 شهیدی که واسطه‌ی ازدواج دونفر شد. 🔹 یه جوون طلبه‌ای رفت خواستگاری جوابش کردن دلش میگیره؛ از طریق یکی از دوستاش میره خادم الشهدا میشه، ◇ نمیدونم چطوری اما با یه شهیدی به نام عبدالرحمن رحمانیان جهرمی آشناش میکنن...بهش میگن این شهید حاجت میده.(این مال جنوب کشوره، اون مال غرب کشور) ♥️ تو دلش با این شهید عبدالرحمن نجوا میکنه. ◇ خوش به حال کسایی که متوسل به شهدا میشن. شهدایی که خدا فرمود: دیه‌شون، من خدا هستم. ◇ بعد که برمیگرده دختره نظرش عوض میشه پسره میگه من یه طلبه‌ی ساده هستم فقط تو این دو هفته رفتم راهیان نور، خادم الشهدا شدم، یه خورده آفتاب سوخته شدم برگشتم. هیچ امکاناتی به مالم اضافه نشده. ⁉️ چی شد که تو به ازدواج با من راضی شدی؟ ◇ دختره با گریه میگه: چند شب پیش، یه جوون خوش سیما و نورانی، با لباس خاکی به خوابم اومد و گفت: من شهید عبدالرحمن رحمانیان هستم، اهل جهرمم گلزار شهدای رضوان خاکم ... یکی از خدام ما به من رو زده و به من متوسل شده. ◇ من عبدالرحمن، زندگیتون رو تضمین میکنم، و من امروز به حرمت حرف شهید راضی میشم که با من ازدواج کنی. 🕊 🌷شهیدستان (بدون روتوش) •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• ▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه جـبـهـه فــرهنــگی فـــاطمیــون ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush