°•🕊• 🌷 "آن شب، در آن بیابان هر چه به اطراف می‌رفتیم چیزی جز دشت نمی‌ دیدیم. لذا در همانجا به سجده رفتیم و دقایقی در این حالت بودیم. در آن شرایط ما بودیم و امام زمان "عج" و و از او کمک می‌ خواستیم، اصلاً نمی‌دانستیم چکار کنیم. تنها چیزی که به ذهن ما می‌رسید توسل به ایشان بود".( ) 🌿هیچکس نفهمید آن شب چه شد اما ابراهیم دقایقی بعد رفت و سریع به سمت گردان بازگشت و بچه‌ها را به پشت خاکریز آورد. ☘آن شب بچه‌های گردان توانستند توپخانه عراق را تصرف کنند و تعداد زیادی اسیر بگیرند. 🌿به ابراهیم گفتم "دشمن از قسمت جلویی با نیروی زیادی منتظر ما بود ولی ما از راهی اومدیم که به پشت مقر توپخانه رسیدیم. از طرفی دشمن مشغول استراحت شده بود که ما حمله کردیم." 📗 سلام بر ابراهیم، ص ۱۵۲ --------------------------------------- 🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی👇🇮🇷 http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147