• . توی کوچھ بود و همش به آسمون نگاه می‌کرد و سرش رو می‌انداخت پایین .. بهش گفتم داش ابرام چیزی شده؟! گفت : تا این موقع یکی از بندگانِ خدا به ما مراجعه می‌کرد و مشکلش رو حل می‌کردیم ؛ می‌ترسم کاری کرده باشم كِ خدا‌توفیق‌خدمت‌روازم‌گرفته‌باشه.. @shahidhosseinmoezgholami