اشڪ میریزمُ در سینه فقط دارم آه حیف چون مانده فقط پنج سحر از این ماه هر سحر یڪ قدم از خاڪ به بالا رفتیم و فقط پنج قدم مانده به مقصد از راه ذکر یا فاطمه در کرببلاے پنجم رمز پیروزے ما بود،بمانید آگاه پنجه ے ساقے عطشانِ حرم،کاسه ے آب پنج تن،نقشِ کف کاسه و اشکِ گه گاه پنج بیتے مرا یاد محرم خوانید شب پنجم شب عشق است،شب عبدالله