تو آگاهی که قلبی زار دارم پناهم ده که با تو کار دارم چگونه از تو من شاکر نباشم همین بس فرصتِ دیدار دارم دلم قرص است روزِ بی کسی ها کنارم لااقل یک یار دارم تمامِ اشتباه و غفلتم را خودم بر درگهت اقرار دارم الهی بارم از ره توشه خالیست تو میدانی گنه بسیار دارم من اکنون آمدم با روسیاهی عرق از شرم بر رخسار دارم نه اشکِ بوثمالی و نه از خود نمازِ جعفرِ طیار دارم نه آن حالِ دعای با خلوص و نه آن شورِ کمیلی وار دارم وجودم شد اسیرِ دستِ شیطان که قلبی خسته و بیمار دارم خدایا شرمسارم از خطایم ز بس که زشتیِ کردار دارم ندانستم که با کوهِ گناهم که از خود بین تو دیوار دارم مرا از درگهت مولا مرانی مگر غیرِ تو من غمخوار دارم الهی با چه رویی من بگویم که من با تو همیشه کار دارم به هستی گوشه ی چشمی بیفکن که در دل مِهر هشت و چار دارم! 🔸شاعر: هستی محرابی 🆔 @ShamimeOfoq