🐝🐝زنبوری که می گشت یک زنبور از پنجره آمد توی اتاق . مادر دستش را تکان داد و گفت: نیش نزنی، نیش نزنی! من گفتم: زنبور بدجنس زنبور این ور اتاق را گشت آن ور اتاق را گشت. بعد از پنجره بیرون رفت. زنبور بدجنس نبود. ما را نیش نزد من فکر می کنم او زنبور کوچولویش را گم کرده بود. خدایا تو خوبی. کمک کن زنبور بچه اش را پیدا کند و دوباره به خانه ما بیاید تا از او معذرت بخواهم. 📚فریبرز لرستانی آشنا 🆔 @ShamimeOfoq