علی عمّار می‌خواهد کتاب خلق را فردا روایت می‌کند حیدر جماعت ایستادند و امامت می‌کند حیدر حساب دشمن حیدر که روز حشر معلوم است میان دوست‌دارانش قضاوت می‌کند حیدر علی عمّار می‌خواهد، علی تمّار می‌خواهد جز این باشد، ز دست ما شکایت می‌کند حیدر تو بینا باش و ردّ پای حیدر را بِجُو در شهر که با هر کور نابینا، محبّت می‌کند حیدر :: شهیدا! فتنه در خون تو تن شُست و نمی‌داند به حکمِ «مَن یَمُت...» با تو رفاقت می‌کند حیدر شهیدا! ای چراغِ پیش رو! امروز فهمیدم که با خون تو خلقی را هدایت می‌کند حیدر کماکان مرتضی «فُزتُ و ربّ الکعبه» می‌خواند کماکان بین خون دارد عبادت می‌کند حیدر عجب محراب خونینی! دعایم‌ کن که می‌دانم قنوت شیعه را در خون اجابت می‌کند حیدر ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab