چهار فصل بهار است شکفته بر سر هر شاخه‌ای جوانۀ تازه رسیده‌ایم به آغاز یک زمانۀ تازه ببین اشارۀ انگشت‌های باغ صنوبر چطور می‌تپد از کشف هر نشانۀ تازه همان پرنده که از ترس سنگ، جیک نمی‌زد بدون واهمه رو کرده صد ترانۀ تازه بخند! شاخۀ زیتون به لب، بناست بسازند کبوتران وفادار غزًه، لانۀ تازه چهار فصل بهار است و دسته‌های پرستو نمی‌پرند به دنبال آشیانۀ تازه برای دیدن ما عشق بی‌حساب و کتابی بدون وقفه می‌آید به یک بهانۀ تازه.. گذشت آن شب چندین هزار کشته و زخمی سلام بر سحر خاورمیانۀ تازه ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab