✍دلِدیوانه...
دارم سخنی با دلِ دیوانهام امشب
آشفته دلم راهی میخانهام امشب...
خشکیده لبم ساقیِ میخانه تو بگذار
لبریز شود باده و پیمانهام امشب...
بر حالِ دلِ من جگرِ سنگ بسوزد
گر گوش کند قصهو افسانهام امشب...
ایکاش دمی یارِ پری چهره گذارد
سر را به سرِ شانهِ مردانهام امشب...
بسیار دل غمزدهام تا بهسحر سوخت
بر شعلهِ شمع و پرِ پروانهام امشب...
افسوس ز میخانه عزیزان همه رفتند
تنها شدم و با همه بیگانهام امشب...
نه همنفسی مانده و نه شعلهای از شمع
نه گرمی دستی درِ کاشانهام امشب...
موری نزند سر بهسرایِ منِ غمگین
جغدی نکند لانه به ویرانهام امشب...
دریاب کهآواره و حیران شدهام من
بشتاب کهتوفان زده بر لانهام امشب...
بانگ جَرَسم گفت کهمستان همه رفتند
"سیمرغ" شنو ناله مستانهام امشب...
لقمانیبهابادی
#سیمرغ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈