•••┈✾~🔥~✾┈•••
ای بوسهی تو باطل سحر حیای من!
وی دکمه دکمه منتظر دستهای من!
شرمندهام اگر نفست تنگ میشود
از بوسههای پشت هم بیهوای من
جان میرسید بر لبت از دیدن خودت
بودی اگر هرآینه امروز جای من
دودش ز چشمهای سیاهت بلند شد
آهی که سرمه ریخت به زنگ صدای من
نفرین به من! اگر که ملایک شنیدهاند
جز آرزوی داشتنت در دعای من
رازی بزرگ بودی و پنهان ز چشم خلق
غافل که بر ملا شدی از ردّ پای من
هستی نخی است در نظرم، بسته بر دو میخ
یک سو وفای توست، دگر سو وفای من
#حسین_جنتی