آدم توی اعصاب خوردیهاش، درِاتاق رو میکوبه بهم، چارتا داد هم میزنه و گوله میشه گوشهی تخت.. ولی بازم چشم و گوشش به در میمونه که یکی بیاد دنبالش در بزنه، بپرسه ببینه چی شده؟
میخوام بگم آدم همیشه نیاز داره یکی از بیرون اونو ببینه، حواسش بهش باشه، وگرنه که در رو محکم نمیبست..