من از خورشید صبح ڪَرمی نڪَاه تو را میچینم          و دانه....، دانه.....، در تسبیح تمنای دل به ذڪر می‌نویسم شـعـری از مریم‌های تو را.... به زبان مستانه‌ی میناهای عاشق  میدانی....!! پای تو و خنده‌ات       ڪه میان باشد،       صبح به جای خود همه‌ی واژه‌های من بخیر میشوند،   فقط تو و‌ خنده‌هایت...🙃♥️