رفت و ز خانه دور شد و...باز...دورتر
مردی که بــود از هـمهی ما صبورتر
مردی که پایبندتر از هر درخت بود،
مــاننــد رود رفت به دریــای دورتـر
از اوج برج باروی شهر آمده به زیر
مردی که کوه بود و از آن پرغرورتر
دل کنـده از دیــار و مــزار تبار خود
جایی که شد ز گور بسی سوت و کورتر
تنهـایی فشـــردهی این جمع را ببین!
از ساکناــن قبــر هم اهل قبــورتر
***
از بس گریستم غزلم را، ز اشک شد
خودکار و دستها و تمام سطور، تر
#قنبرعلی_رودگر