•••┈✾~🔥~✾┈••• از کافه نگو... شب که تنم خسته ی کار است آغوشِ تو دلچسب ترین جای قرار است! من در که زدم وا کن و محکم بغلم کن بر خود بفشارم که تنم زیر فشار است البتّه اگر جراتِ آهو شدنت هست بگریز و ببین کار پلنگِ تو شکار است بر سینه ی من چنگ بینداز که امشب من تشنه ی موسیقی ام و موی تو تار است! هم قهوه ی دستِ تو به اندازه طبیعی ست هم قهوه ایِ چشم تو بسیار خمار است تقویمِ من امسال غمِ مهر ندارد لبخند تو از اولِ پاییز، بهار است!