گنجشک من ! پر بزن درزمستانم لانه کن با جیک جیک مستانت خانه را پر ترانه کن چون مرغکان بلزیگوش از شاخی به شاخی بپر از این بازویم پر بزن بر این بازویم خانه کن با نفست خوشبختی را به آشیانم بوزان با نسیمت بهار را به سوی من روانه کن اول این برف سنگین را از سرم پک کن سپس موهای آشفته ام را با انگشتانت شانه کن حتی اگر نمی ترسی از تاریکی و تنهایی تا بگریزی به آغوشم ترسیدن را بهانه کن با عشقت پیوندی بزن روح جوانی را به من هر گره از روح مرا بدل به یک جوانه کن چنان شو که هم پیراهن هم تن از میان برخیزد بیش از اینها بیش از اینها خود را با من یگانه کن زنده کن در غزل هایم حال و هوای پیشین را شوری در من برانگیزد و شعرم را عاشقانه کن ۳۱ 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi