یلدایی
میرسداز راه دریا راه صحرا راه دور.
میرسدامروزو فردا دختری دریای نور.
ازسرشب تاکه سرما می نمایدروی خوش.
میرسد یکتا نگاری خوب و زیباهمچوحور.
چشمها برراه نشسته تا که یک شب بنگرد.
دامن پرچین لالایی جبین وقت ظهور.
یک طبیب حاذق صحرا نورد سرخ روی.
یک حبیب طره افشان کرده ازجنس بلور.
درشب چله شب فال وشب گفت وشنود.
رخ نماید لب گشاید گشته ام امشب حضور.
درقدومش مرد وزن درکوی و برزن منتظر.
وز وصالش خلق بیدارندهمه شب پرسرور.
درطبیعت شور وشیدایی بپاه هست تابصبح.
پیک سرما میدهد از وی خبر هرجاه به زور.
نام یلدا می نویسند بر در و دیوار شهر.
آخرین شب فصل پاییزان ازاون اقصی غور.
شعرافخم خوش بخوانید دوستان درجمع خویش.
عشق یلدایی سراپا میکند خوبان صبور.
#حسین_افخمی_عقدا
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi