. بر سر سجاده می‌افتاد چشمم تا به می شیشه‌‌ی می با دهان باز می‌پرسید کی؟! کاش از اول، بر در میخانه می‌خواندم نماز حیف از آن عمری که شد در گوشه‌ی محراب طی ناله‌ی جانسوز من بود آن‌چه او فریاد زد آه من بود آن‌چه عمری زیر لب می‌خواند نی کاش با ساقی حسابم پاک‌ می‌شد، سال‌هاست او به من جامی بدهکارست و من جانی به وی من خطایی کمتر از بخشایشت دارم؛ ببخش ای رفیق! ای رازدار! ای حاکم! ای بخشنده! ای... / 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi