بایاد شانه های تو سرآفریده است
"ایزد "چقدر شانه به سر آفریده است
معجون سرنوشت مرا با سرشت تو
بی شک به شکل شیروشکر آفریده است
پای مرا دویدن به سوی تو
پای تو را برای سفر آفریده است
لبخند رابه روی لبانت چه پایدار
اخمتورا چه زودگذر آفریده است
هرچیز را که یک سر سوزن شبیه توست
خوب آفریده است اگر آفریده است
تا چشمشور تو برنیفتدهرآینه
آیینه را بدون نظر آفریده است
چون قید ریشه مانع پرواز می شود
پروانه را بدون پدر آفریده است
غیر از تحمل سر پور شور دوست نیست
باری که روی شانه ی هر" آفریده" است
غلامرضا طریقی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi