به نام تو امروز آواز دادم سحر را
به نام تو خواندم
درخت و پُل و باد و نیلوفر صبحدم را
تو را باغ نامیدم و صبح در کوچه بالید
تو را در نفسهای خود
آشیان دادم ای آذرخش مقدس
میان دل خویش و دریا
برای تو جایی دگر بایدم ساخت
در ایجاز باران و جایی
که نشنفته باشد
صدای قدمها و هیهای غم را
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی