🌱تا قیامت اسیر او می شد هرکه سلطان طوس را میدید مولوی، شمس را رها می کرد گرکه شمسالشموس رامیدید چیـسـت تازه برات؟ ای حافـظ! گــر بــگـیــری بــرات مـــشـهــد را عشق شاخهنبات جایخودش امـتـحان کـن نـبـات مـشـهـد را در اذان های عاشقی، دلمن وقتخیرالعمل به مشهدرفت درتمامی عمر خوشبختاست هرکه ماهعـسل به مشهدرفت خوش به حالم که اهل ایرانم خــادم بــارگـاه ســلـــطــانــم🌕 از مــحـــل های دیـدنی جـهـان بـیـشــتــر عـــاشــق خــراســـانــم راه و رســـم گــدا شــدن بــلــدم حاجتم گاه مستجاب تر است دم بــاب الـــجــــواد فــهـمــیــدم اینپدر سختعاشق پسراست