بسم الله برای فلسطین و شهدایش پر کرده آسمان تو را ابرهای تار¹ پیراهن سیاه به تن می‌کند بهار بر روی غنچه های تو باران موشک است پروانه های سوخته‌ات مانده بی‌مزار کابوس کودکان تو هرشب: نفیر مرگ لالایی همیشه‌شان: صوت انفجار خون درخت های تو جاریست رود رود اما تو سبز میشوی ای باغ ریشه‌دار چون روز روشن است که این شام رفتنی است با چشم‌ خویش دیده زمانه هزار بار ای زخمی بیانیه‌هایی که بی‌اثر ای زخمی سکوت شیو‌خی که بی‌بخار 'ابن اُبَی' کجاست که در روزگار ما درس نفاق یاد بگیرد از این تبار اما به رغم‌ این همه زخم ایستاده‌ای همچون انار خون به جگر، لیک تاجدار! یک عمر استخوان به گلو داشتی ولی بودی به چشم اهل تطاول همیشه خار از انتفاضه حال به طوفان رسیده‌ای اینک نشسته خون شهیدان تو به بار ما را تنی‌ست رام‌ نگردد مگر به خون ما را سری، قرار نگیرد مگر به دار این گرد و خاک‌ها همگی مژده می‌دهند دارد ز راه می‌رسد آن یار تک‌سوار
¹: پوشانده‌اند صبح تو را ابرهای تار/
فاضل نظری
ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ_ܩߊ_ܝ‌ߊ_ܢ̣ܘ_ߊ‌ܢܚ݅ࡅ߳ܝ‌ߊ‌ܭ_ܢ̣ܭَܥ̇‌‌ߊ‌ܝ‌ࡅ࡙ܥ‌‌❣↶ ╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ @Sheroadab_alavi ‎ ╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯