ما را به جز امید وصالت خیال نیست
پرواز عاشقی به دل است و به بال نیست
زان لحظهای که بدر رخ یار شد نهان
ز اندوه هجر، قامت ما جز هلال نیست
مات رخیم و عرصه شطرنج عاشقی
فرزین چو تاخت بیدق ما را مجال نیست
"کارم چو زلف یار پریشان و در هم است"
آن کیست کز ندیدنش آشفته حال نیست
فال نکو به شعر حافظ شیراز میزنند
ما را چو روی ماه تو فرخنده فال نیست
"شبهای هجر را گذراندیم و زندهایم"
امید ما به غیر نوید وصال نیست
گوید که وصل اوست امید محال تو
گویم ز لطف یار تو بینی محال نیست
چشمم به ره سپید شد اما نیامدی
هر لحظه فراق تو کمتر ز سال نیست
دیگر مپرس زعشق من و سوز و ساز من
رخسارهام نگر که نیاز سوال نیست
خندیدی و ز خنده تو پر ز نور شد
دنیای من که بی تو مرا ذوق و حال نیست
سنگ صبور و محرم اسرار عاشقی
ماییم ورنه عاشق دلخسته لال نیست
آن میوه رسیده چه آسان رها شده
از شاخ و بر درخت به جز سیب کال نیست
"گلزار" در لطافت طبعش نه کاستیست
در وصف دوست هر چه بگوید کمال نیست
علیرضا گلزاری
دوم بهمنماه ۱۴۰۳