پی اشک من ندانم به کجا رسیده باشد.mp3
زمان: حجم: 995.9K
پي اشک من ندانم به کجا رسيده باشد زپي ات دويدني داشت به رهي چکيده باشد ز نگاه سرکشيدن به رخ تو نیست ممکن مگر از کمين حيرت مژه قد کشيده باشد تب و تاب موج بايد ز خروش بحر ديدن چه رسد به حالم آنکس که ترا نديده باشد به نسيمي از اجابت چمن حضور داريم دل چاک بال مي زد سحري دميده باشد ز طريق شمع غافل مگذر درين بيابان مژه آب ده زخاري که به پا خليده باشد همه کس سراغ مطلب به دري رساند و نازید من و ناز نيم جاني که به لب رسيده باشد به چمن ز خون بسمل همه جا بهار ناز است دم تیغ آن تبسم رگ گل بریده باشد به هزار پرده «بيدل»ز دهان بي نشانش سخني شنيده ام من که کسي نديده باشد