می طراود ز ساحل كوثر چشمه چشمه حقيقت زمزم مانده در كار خلقتش مبهوت چشم حق بين هاجر و مريم در تمامی عالم و آدم نسل آدم نديده مانندش چه كسی مثل اوست بي همتا هست حوا كجا همانندش همه دل بست روی پيغمبر مصطفی بسته دل به ديدارش به جلال و شكوه او سوگند هست مثل خديجه رخسارش آنقدر با كرامتش دانند كه رسولش عقيله می نامد همه پنج تن كه پر بكشند يك تنه در مسير می ماند رتبه بندگی او والاست لحظه اي جز خدا نمی جويد در جواب امام خود حتی چون كه يك گفت دو نمی گويد كيست اين آسمان عزّ و شرف كيست اين بانوی وفا يارب اين چه اعجوبه ايست كز عظمت نام او را گذاشتی زينب اين همان زينت علی زينب اين همان خواهر حسين من است اُمَتُّ اللهُ و آيتُ الكبریٰ فخر كونين و عالمين من است همه دين وجود اين بانوست اوست آئينه دار زهرايم يد و بيضای او يداللهی است اوست پيغمبر خطرهايم به نبی گر رسالتم دادم به علی گر ولايتم دادم هر نبی و وصی گواه من است كه به زينب هدايتم دادم او امام هدايتی خاصّ است از ازل تا ابد به هر منظر همه دلهاست در تصرف او كربلا كوفه شام تا محشر بر سرش هفت آسمان سايه زير پايش زمين كند تعظيم ابر و باد بهار سرمستش مهر و ماه و فلك پُر از تكريم او به اندازه همه عالم قد علم مي كند برابر ظلم هركه خيزد برابر علمش هركه باشد بُوَد برادر ظلم همتش كوخ را كند آباد دولتش كاخ را كند ويران مكتب او سه ساله ای دارد كه شود پير و مرشد پيران هركجا نام كربلا باشد نام او می درخشد از محمل می شود با سر برادر خود همسفر در خطر چهل منزل گاه جای علی ولی گردد گاه گردد سپر برای يتيم گه علي وار خطبه می خواند گه شود زير تازيانه مقيم به تهجّد كه مي رود دل شب نافله افتخار او دارد چشم گريان شيعه مرهم بر ديده اشكبار او دارد تا خدا را قسم دهد به حسين همه كائنات مي گريند چون قسم دهد به نام حسن جملة ممكنات می گريند تا بگويد : به پهلوی مادر لرزه ای بر مدينه می افتد آه از آندم كه در دل محراب ياد آن زخم سينه مي افتد به گمانم هنوز در چشمش كوچه ای مانده تيره و تاريك ذات حق را قسم به او بايد تا زمان فرج شود نزديك خون سرخ حسين مي گويد: زينبا روز راز می آيد انتقام امام در راه است تك سوار حجاز می آيد ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛